彡Mr AlirezA彡 ارسال شده در 16 مهر، 2022 ارسال شده در 16 مهر، 2022 روزگار دلخوشم با روزهای رفته و طوفانی ام قصه ها دارد نگاِه ابری و بارانی ام در خودم این روزها غرقم چنان گرداب ها در خودم این روزها سرگرِم سرگردانی ام من عقاِب تیز چنگالم در آسمان ها ای فلک !ِکی توانی با طوطیان هم قفس گردانی ام؟ خاکم اما اشک ، من را سخت ارزش داده است من سفالی قیمتی از دوره ی اشکانی ام تخِت جمشیدم برای خود شکوهی داشتم بازهم دارم تماشا با همه ویرانی ام مثِل شیری در قفس افتاده ام اما هنوز خوب از یادم نرفته عادِت سلطانی ام ناگهان ای دشمِن من می شوی با من رفیق آن زمان که روی سنِگ قبرها می خوانی ام َمرد می فهمد؛اگر مردانه احساسم کند !...نقِل دردی کهنه را از گریه ی پنهانی ام نقل قول
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .