رفتن به مطلب

به تو ازدور بغل


Aftaabgardaan

ارسال های توصیه شده

گفتم دلم تو را تنگ است، به تو از دور بغل
گفت همچون دل من است. تو را بغل از نزدیک خواهم
گفتم مرا بغضی ست به پای این سخن
گفت مرا برای تو شانه ایست تا به ابد

 

+حرف میزد و من فقط نگاهش میکردم
پرسید چرا ماتت برده؟ و جوابش باز نگاه بود
پرسید به چی فکر میکنی؟
به این فکر میکردم که دلم براش تنگ میشه اما فقط گفتم که دوستت دارم

 

++دلم میخواست بگم حالمان بد نیست غم کم میخوریم اما حتی کم کم هم نمیخوریم. یه وقت ها یه اتفاقایی میفته که اولش نمیتونی پردازش کنی که چی شده. بعدش میرسی به اونجایی که میگی «هی پسر انگار یه چیزی درست نیست!!» بعدش میخوای بفهمی چی شده که یهو میرسی اونجایی که میگی فاک!! کاش نمیدونستم اما ندونستن هم غلطه. باید بدونی اما نمیدونی چی کار کنی. یعنی میدونی میشه چی کار کرد ولی خب نمیشه. زندگی تو فقط مال خودت نیست و این رشته ها بیشتر از این حرف ها به هم تنیده شده که بتونی یکیشو ببری بدون این که به بقیه آسیب بزنی

 

 

+++داشتم میگفتم از نتونستن هایی که بهم حس بدی میده
گفت مثل این میمونه ناراحت شی از سوالی که مریم میرزاخانی میتونست حل کنه و تو نمیتونی
کاش میگفتم بحث حداقل هاست. بحث این که من حسودیم به دونده دو ماراتونه، نیست. به آدم هاییه که میتونن صاف راه برن و من لنگ میزنم

 

++++ سر کلاس استاد ازم پرسید هدفت چیه؟
گفتم یه زمان درس میخوندم که وارد مسیر بهتری شم و راه بهتری رو برم. الان ساختن مسیر اولویت پیدا کرده به طی کردنش.

 

+++++گفت تو دیگه چرا شاد نیستی؟!
گفتم شادیم شکسته.
شکستگی جسمی باشه پاچه و قلم میخوری، روحی باشه بستنی جوشش میزنه. شادی با چی جوش میخوره؟
گفت بیا برات بچسبونم
تیکه های شکستهء شادی چسب میخوره؟ رد شکستگی هاش مثل رد بخیه روی پام میمونه.

 

++++++وقتی پل ماشینروی مرزداران رو گز میکردیم و دستام رو باز کرده بودم که تعادلم روی باریکی مسیر حفظ شه و شال سبزی که یکم قبلش برام از تجریش گرفته بودی سرم بود و صدای خنده هامون توی صدای رد شدن ماشین ها، گم میشد، آدم شادتری بودم!

+++++++دلم میخواست دست یکی رو بچسبم. ولی خب به جاش دستم روی دکمه خاموش روشن گوشیمه واسه روز مبادایی که قراره پشت هم پنج بار فشارش بدم.

 

++++++++گفت چند تا خوبی؟
گفتم 2 تا
گفت خیلی کمه که
گفتم 2 تایی که تلاش کرده باشی تا 2 شده باشه کم نیست حتی اگه 2 از 100 باشه.

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

3 دقیقه قبل، Aftaabgardaan گفته است:

گفتم دلم تو را تنگ است، به تو از دور بغل
گفت همچون دل من است. تو را بغل از نزدیک خواهم
گفتم مرا بغضی ست به پای این سخن
گفت مرا برای تو شانه ایست تا به ابد

 

+حرف میزد و من فقط نگاهش میکردم
پرسید چرا ماتت برده؟ و جوابش باز نگاه بود
پرسید به چی فکر میکنی؟
به این فکر میکردم که دلم براش تنگ میشه اما فقط گفتم که دوستت دارم

 

++دلم میخواست بگم حالمان بد نیست غم کم میخوریم اما حتی کم کم هم نمیخوریم. یه وقت ها یه اتفاقایی میفته که اولش نمیتونی پردازش کنی که چی شده. بعدش میرسی به اونجایی که میگی «هی پسر انگار یه چیزی درست نیست!!» بعدش میخوای بفهمی چی شده که یهو میرسی اونجایی که میگی فاک!! کاش نمیدونستم اما ندونستن هم غلطه. باید بدونی اما نمیدونی چی کار کنی. یعنی میدونی میشه چی کار کرد ولی خب نمیشه. زندگی تو فقط مال خودت نیست و این رشته ها بیشتر از این حرف ها به هم تنیده شده که بتونی یکیشو ببری بدون این که به بقیه آسیب بزنی

 

 

+++داشتم میگفتم از نتونستن هایی که بهم حس بدی میده
گفت مثل این میمونه ناراحت شی از سوالی که مریم میرزاخانی میتونست حل کنه و تو نمیتونی
کاش میگفتم بحث حداقل هاست. بحث این که من حسودیم به دونده دو ماراتونه، نیست. به آدم هاییه که میتونن صاف راه برن و من لنگ میزنم

 

++++ سر کلاس استاد ازم پرسید هدفت چیه؟
گفتم یه زمان درس میخوندم که وارد مسیر بهتری شم و راه بهتری رو برم. الان ساختن مسیر اولویت پیدا کرده به طی کردنش.

 

+++++گفت تو دیگه چرا شاد نیستی؟!
گفتم شادیم شکسته.
شکستگی جسمی باشه پاچه و قلم میخوری، روحی باشه بستنی جوشش میزنه. شادی با چی جوش میخوره؟
گفت بیا برات بچسبونم
تیکه های شکستهء شادی چسب میخوره؟ رد شکستگی هاش مثل رد بخیه روی پام میمونه.

 

++++++وقتی پل ماشینروی مرزداران رو گز میکردیم و دستام رو باز کرده بودم که تعادلم روی باریکی مسیر حفظ شه و شال سبزی که یکم قبلش برام از تجریش گرفته بودی سرم بود و صدای خنده هامون توی صدای رد شدن ماشین ها، گم میشد، آدم شادتری بودم!

+++++++دلم میخواست دست یکی رو بچسبم. ولی خب به جاش دستم روی دکمه خاموش روشن گوشیمه واسه روز مبادایی که قراره پشت هم پنج بار فشارش بدم.

 

++++++++گفت چند تا خوبی؟
گفتم 2 تا
گفت خیلی کمه که
گفتم 2 تایی که تلاش کرده باشی تا 2 شده باشه کم نیست حتی اگه 2 از 100 باشه.


من او رو به اندازه‌ی بد شدم یاس، پس من چی وانتونز، ساقی کوروش، کج هیدن، اشتباه خوب بهرام، قلب بنفش خلسه، نیلوفر آبی پیشرو، قرمز پوبون، تا یه جایی شایع، 209 شاهین نجفی، یعنی کو سینا ساعی و بچه محل زدبازی؛ وخیلی دیگه ...دوست داشتم و دارم:/

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...