رفتن به مطلب

فهمیدم مسئولیتش با خودمه...


MMD_I

ارسال های توصیه شده

فهمیدم مسئولیتش با خودمه

بگیرم کلشو یا رها کنمش

مثه یه شمشیر دو لبه

یه لبش منم و یه لبش خودمه

چروک غما همیشه رو رخمه

همه چی دیگه رو مخمه

فهمیدم میگان اتفاقا دو دفعه

یه دفعه افتادن یه دفعه گفتنش

خودمو میخورم و هضم نمیشه با قدمای طولانی تو شهر

باید کم کنم هر طوری فاصله جایی که میخوام و جایی که توشم

بدون رمق

شاید جدولا بدونه فقط

خستگی اونکه کشیده رو زانو خودشو چون نمیخواد بمونه عقب

الان عادتشه ولی حالشو نمیخواست، هرچی هست یادشو نمیخواست

حتى بالشو نمیخواست کاش این حس پوچی کارشو نمیساخت

میبره پناه به دود

پناه به تلخی بلا به دور

نگاه به گوشه اتاقه که یه سه پایس یه طنابه روش 

 

لینک به دیدگاه
به اشتراک گذاری در سایت های دیگر

به گفتگو بپیوندید

هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .

مهمان
ارسال پاسخ به این موضوع ...

×   شما در حال چسباندن محتوایی با قالب بندی هستید.   حذف قالب بندی

  تنها استفاده از 75 اموجی مجاز می باشد.

×   لینک شما به صورت اتوماتیک جای گذاری شد.   نمایش به صورت لینک

×   محتوای قبلی شما بازگردانی شد.   پاک کردن محتوای ویرایشگر

×   شما مستقیما نمی توانید تصویر خود را قرار دهید. یا آن را اینجا بارگذاری کنید یا از یک URL قرار دهید.

×
×
  • اضافه کردن...