MMD_I ارسال شده در 19 بهمن، 2022 اشتراک گذاری ارسال شده در 19 بهمن، 2022 فهمیدم مسئولیتش با خودمه بگیرم کلشو یا رها کنمش مثه یه شمشیر دو لبه یه لبش منم و یه لبش خودمه چروک غما همیشه رو رخمه همه چی دیگه رو مخمه فهمیدم میگان اتفاقا دو دفعه یه دفعه افتادن یه دفعه گفتنش خودمو میخورم و هضم نمیشه با قدمای طولانی تو شهر باید کم کنم هر طوری فاصله جایی که میخوام و جایی که توشم بدون رمق شاید جدولا بدونه فقط خستگی اونکه کشیده رو زانو خودشو چون نمیخواد بمونه عقب الان عادتشه ولی حالشو نمیخواست، هرچی هست یادشو نمیخواست حتى بالشو نمیخواست کاش این حس پوچی کارشو نمیساخت میبره پناه به دود پناه به تلخی بلا به دور نگاه به گوشه اتاقه که یه سه پایس یه طنابه روش 2 نقل قول لینک به دیدگاه به اشتراک گذاری در سایت های دیگر تنظیمات بیشتر اشتراک گذاری ...
ارسال های توصیه شده
به گفتگو بپیوندید
هم اکنون می توانید مطلب خود را ارسال نمایید و بعداً ثبت نام کنید. اگر حساب کاربری دارید، برای ارسال با حساب کاربری خود اکنون وارد شوید .