رفتن به مطلب

SARGOL

کاربر عضو
  • تعداد ارسال ها

    37
  • تاریخ عضویت

  • آخرین بازدید

تمامی مطالب نوشته شده توسط SARGOL

  1. SARGOL

    وخاطرات تو

    فراموش کردن خاطرات و فرار تک تک روزهای که سپری کردی باعث میشود با سرعت بیشتر به سویتت بشتابند و گریبانت را فشار دهند و بغض ها فرو خورده و دق مرگ تدریجی برایت به ارمغان اورد انگار به آغوش کشیدن تک تک روزهای خوب و بدت و روبه رو شدن با آنها و اینکه بهترین خاطراتت را با کسی ساختی ک جزیی از وجودش را دردرونت بجا گذاشت... اری باید باور کرد بودن خاطراتت را تا انکار و حسرت شاید زین پس برایم روزهای بهتری پیش رویم خواهند آمد ویادت پا برجاست چه بخواهم باور کنم چه بخواهم انکار تو رها نشدنی ترین قسمت قلب منی یه جای دنج ویادت ((خیلی سعی کردم نوشتاری بشود هاها))
  2. SARGOL

    Long distance

    رابطه لانگ دیستنس اینجوریه که هرچقدر سعی میکنی بهش برسی نمیتونی ، وقتی از همه جا و همه ادما خسته ای و توان ادامه دادن نداری به بغلش نیاز داری و نیست ، یا میخوای زنگ بزنی بگی بریم بیرون دور بزنیم اما خیلی دوره و نیست ، اینجوریه که میخوای باهاش عکسای مختلف بگیری و کلی تفریح کنی اما اون نیست ، میخوای یهویی بوسش کنی و از خجالت و ذوق سرخ و سفید بشه اما نیست ، دلت میخواد خودتو واسش لوس کنی غر بزنی و تو بغلش مچاله شی اما نیست ، همه اینا محدود شده تو گوشی ، بغل و بوس تبدیل شده به گیف و بیرون رفتن شده ارزو و رویا ، اما خب باید بگم این رابطه هم خیلی قشنگ و شیرینه ، وقتی از پشت این گوشی هم آرومت میکنه یعنی قلباتون بهم وصله ، انگار نصف وجودت یجای دیگست انگار که یه نیمه از توعه که هر حسی داشته باشه از پشت گوشی هم باشه میفهمی ، وقتی بعد از هر آف شدنش بهت میگه که مواظب خودت باشی حس خوبی میده ، وقتی زنگ میزنه و اسمتو صدا میزنه و میگه که دوست داره و ضربان قلبت بهم میریزه ، اما اگه این رابطه به نحو بدی تموم بشه از بدترین حس های دنیاست! تویی که با ذوق و شوق و کلی رویا و آرزو که برای چند لحظه فقط بتونی ببینیش و بغلش کنی زندگی میکردی ولی بعدش یهو کل رویا و آرزوهات تو چند لحظه نابود بشه و ذوقت کور بشه ؛ بدترین نوع تموم شدن یه رابطست! ((این مطلب کپی شده هست))
  3. SARGOL

    داف و یار

    شعر در وصف یار از مولانا سرمست شد نگارم بنگر به نرگسانش مستانه شد حدیثش پیچیده شد زبانش گه می‌فتد از این سو گه می‌فتد از آن سو آن کس که مست گردد خود این بود نشانش چشمش بلای مستان ما را از او مترسان من مستم و نترسم از چوب شحنگانش ای عشق الله الله سرمست شد شهنشاه برجه بگیر زلفش درکش در این میانش اندیشه‌ای که آید در دل ز یار گوید جان بر سرش فشانم پر زر کنم دهانش آن روی گلستانش وان بلبل بیانش وان شیوه‌هاش یا رب تا با کیست آنش این صورتش بهانه‌ست او نور آسمانست بگذر ز نقش و صورت جانش خوشست جانش دی را بهار بخشد شب را نهار بخشد پس این جهان مرده زنده‌ست از آن جهانش یار شعر در وصف دختران داف دسته ی دافان1 سرخ و صورتی می پریدند از هوای کودکی با قدمهایی پیاپی ریز و ناز می نمودن چشم نَرها هیز و باز روی سرهاشان هزاران شاخ و برگ در دل آنها زمستان و تگرگ پاچه هاشان زیر زانو رفته بود موجی از خون در جگرها کرده بود تاتوهاشان نقشِ تیر و عشق و مرگ بسته بر مُچها نشانی قَدِ اَرگ روی ساپورتای رنگی عکس شیر می گریزند از نَران عکسِ شیر (ریش) یک ستاره کُنج بینی بسته اند پا و ران و قلب ایشان خسته اند دگمه های مانتوهاشان بازِ باز فرم و استیل بدنها نازِ ناز تَق و تَق و تَق و تَقِ کفشها می زدن در گوش مردان نقشها دستها بر دست هم می کوفتند چشم مجنونان به هم می دوختند خنده و گه قاه قاهی می زدند چادری ها واه واهی می زدند کودک از روی صداقت داد زد بی خیالی طی نمودن، جار زد گفت ظاهر را چو حوری کرده اید تاکنون آبی به قوری کرده اید سِنتان گشته فزون از مرز سی باز می گویی دَدی کی می رسی روی دستان شما گشته چُروک عاشق رانندگان با کُروک نیمی از عُمرت گذشته در هَوَس دست بردار از سخنهای عَبَس لاک و کیف و عینک و مویت یه رنگ آرزویت گشته رفتن در فرنگ کنتوری گر روی سر می ذاشتی قفل پایت دیر بر می داشتی من نمی گویم سبیلت تیز کن حداقل اندکی تو چیز کن در خیابان بَس قدم بگذاشتی بوی فرندانت کاکا پنداشتی این برادرهای کامل ناتنی می ستانند دختران باتِنی مدتی خود را مثال شمع کن نام خود را از خیابان جمع کن خالق زیبای هستی آفرین عاشق آن است گوید آفرین ارزشت را پیش او خود حفظ کن نام رحمان و رحیم را حفظ کن تا خدای نازنین لطفت کند برترین مرد جهان شویت کند حمید رضا داوودی (هوار) 1-ریشه و معنی واژه‌ی داف (Duff) داف = دختر با قر و قمیش، دختری که از نظر تیپ و چهره در نگاه نخست جلب توجه می‌کند. داف یک واژه‌ی عبری به معنای “دختر” است؛ اما در حالت کلی در دنیا به روسپی‌ها و زنان فاحشه می‌گویند. و اما در زبان پارسی: داف در ایران پیشینه‌ی چندانی ندارد و چندسالی است رایج شده. این واژه در زبان پارسی به معنی دختر زیبا، خوش‌چهره و خوش اندام است که در نگاه اول دلربایی می‌کند. اینم یه داف
  4. SARGOL

    شعری از شاعر منزوی

    یک روز خودم را خواهم بخشید از آسیبی که به خویش روا داشتم از آسیبی که اجازه دادم دیگران بر من روا دارند و چنان محکم خویش را در آغوش خواهم کشید که هرگز ترک خود نکنم. ((امیلی دیکینسون))
  5. SARGOL

    شب تولد

    شب تولدم که میشد هرسال تا خود صبح اشکها میریختم یا اهنگ شاهین متنفرم گوش میدادم یا شب تولدم بهزاد پکس و احمد سلو سالهای اولیه نبودنت اهنگ‌دادشی مجید خراطها شب تولدم هرسال یاداور نبودنته... نبود تو عزیز از دست رفته ام ..یعنی بلد نبودی هدیه بهتر بدی حتما باید میرفتی؟ چقدر دلم واست تنگ‌ شده و دوست داشتم الان کنارم بودی لوس بازی در میوردم ک‌محمد یه چاییی بیار حال ندارم خسته ام تو مهربونم با دل جوون دوتا چایی بریزی و باهام نوشیدن سال ۸۷ فراموش نمیکنم که خودت کیک درست کردی و چقدر چسبید اون کیک‌..انگار میدونستی سال بعدش نیستی امسال میخام اشک‌نریزم اخه یکسال بزرگتر شدم خانمی شدم برای خودم...نه؟ دلم واسه ارامشت ..چشمات دستات بودنت نفس کشیدنت تنگ‌شده این روزها دارم عوض میشم... میخام وقت امدن کنارت پوشالی نباشم https://uupload.ir/view/mostafa_pashaei_saret_ro_bar_nagardoondi_320_14ia.mp3/
  6. SARGOL

    باز من*

    خیلی تو فکر این هستم که کاش منم یک‌ زن بودم ک‌بزرگترین دغدغه اش لباس اخر هفته مهمونیش و خریدنش با پول شوهرش و شستن لباس های بچه هاش و عطر قورمه سبزی ک‌هفت محله رو میبره و اخر دست غر بزنه من خسته ام حیف من زنی هستم که اندازه ی صدتا مرد باید کار کنم و به خودم برسم ک‌مبادا چروکی تو صورتم بیوفته هزار تا هدف هم دارم ک‌دونه ب ددونه باید بهشون برسم اون وسط هم کتاب های ک‌گلچین کردم واسه خوندن بخونم...تازه اول مهر هم برم ادامه. تحصیل تازه کنار همه اینا حس خوشبختی مدام داشته باشم...هزار تا حرف بشنوم که باز که تنبل شدی...چی میشد من شبیه عامه ی مردم بودم خودمم نمیدونم...
  7. SARGOL

    گر به دولت...

    “گر به دولت برسی، مست نگردی، مردی. گر به ذلت برسی، پست نگردی، مردی. اهل عالم همه بازیچه دست هوس اند؛ گر تو بازیچه این دست نگردی، مردی."
  8. SARGOL

    متعادل زندگی کن

    یه سری ادما هستن که تا ب یه جایی میرسن حس میکنن اوه دیگه تموم دیگه من تو اوجم میتونم هرکاری کنم خوب من اجازه دارم حالا که این‌جایگاه دارم تکیه بر مسن خدایی هم بزنم و فتوا صادر کنم واسه بقیه بعد یه مدت میگذره میبینه هموناییی ک‌بالا و پرش دادن یه روز دارن دمشو میچینن اون موقعه چقدر عاجزانه میان سمتت ک‌ حداقل یه سلامی از تو بهشون برسه یه سری هم هستن کلا وقتی تنها هستن از تنهایی هرکس سر راهشون سبز شد سریع گرم گرفتن بعدد یه مدت میفهمن حتی ارزش سلام علیک نداشته یه سری هم متعادل در دوحالت خود واقیعشون با همه یک رفتار و چقدر. این ادمای متعادل روزگار ما کم هستن جوری زندگی کنید که نه تو اوج انقدر بی پروا و گستاخ بشید ک بهترین دوستان و خانواده هم ازت دل بکنه نه اونجوری باشید ک‌تو تنهایی از حس بی کسی ب هر جنبده ی نزدیک متعادل باش‌فقط همین
  9. SARGOL

    عشق دیرینه

    https://uupload.ir/view/milad_alavi_-_yadesh_bekheir-320_axa2.mp3/ حکایت رفاقت دیرینه من با تو حکایت قهوه‌ایست که امروز با یاد تو تلخ تلخ نوشیدم که با هر جرعه بسیار اندیشیدم که این طعم را دوست دارم یا نه؟ و آن قدر گیر کردم بین دوست داشتن و نداشتن که انتظار تمام شدنش را نداشتم تمام که شد فهمیدم بازهم قهوه می‌خوام حتّی تلخ تلخ
  10. SARGOL

    بی عنوان

    یه مدت حالم بد بود سردرد های شدید چند روزه حال روحی ناخوش تو این مدت به این نتیجه رسیدم وقتی حالت بده وقتی ته جهنمی وقتی نیاز داری کسی بیاد بزنه رو شونه ات بگه خوبی یه زنگ‌بزنه بگه مینا چطوری ...چخبر .. ولی کافی بود بگم بریم نادری اون لباس ک دیدم بخریم.. دلم بستنی میخاد سریع بگه خوب بریم مرو... بگم دلم فیلم جدید میخاد سریع پایه شه بریمم سینما هلال... بلیط کنسرت سیروان خسروی بخره و بگه میدونستم دلت میخاد بریم... دلم میخاست بهش بگم من روزهای ناخوشم میخام باشی ولی وقتی ک خوشم بودنت به چه دردم میخوره همه بلدند تو روزهای خوش باشن چقدر دلم پره
  11. SARGOL

    نبودن او

    خوشحالی یعنی نوشیدن چایی کنار کسی که دوستش داری..قدم زدن روی سی و سه پل پرسه زدن درکوچه پس کوچه های کودکی ارامش یعنی بودن کسی که اعتماد کامل بهم دارید و کنارش من واقیعت هستی ارامش یعنی توچشماش خیره شی نترسی از رفتنش.. عشق یعنی داشتن دستهایش و بوسیدن لبهایش فارغ از مکان و زمان عشق یعنی شانه های گرمش دوست داشتنهای بی دلیل امید یعنی ترس از دست ندادن و بودن ومونوگاری تک تک لحظات گذرا ...بهت انگیزه بده و باعث. شادی و پیشرفتت خوشبختی یعنی کسی باشه ک‌کنارش خوشحال باشی ارامش و امید عشق همه رو با هم داشته باشه و یهوووییی بیاد تو زندگیت و تووجودش باشه و من به یاس رسیدم چون خوشبختی ام را از دست دادم... (( نمیدونم چرا اینا میان تو ذهنم ولی مینوسم دیگه)))
  12. SARGOL

    دیگه حالمو خوش نمیکنه

    چندروزه دیگه با گوش دادن اهنگ حالم خوش نمیشه ،دیگه دلم نمیخواد اهنگ گوش کنم و زمزمه کنم، دیگه حس شادی یا غم بهم نمیده ،دیگه باعث نمیشه یاد کسی بیوفتم ، دیگه نمیتونم خیال بافی کنم و تورو کنار خودم تصور کنم...دیگه داخل پلی لیستم اهنگ مورد علاقه ی ندارم.. ارامش روحی روانی پیدا نمیکنم..د نمیدونم چی شد که مورد علاقه ترین بخش زندگیم تبدیل شد به یک عادت وای کاش به این نقطه نمیرسیدم... (قبول کردن تغییر سخته )
  13. SARGOL

    شروع کن...

    داشتم فکر میکردم ب اینکه از کجا شروع کنم پشت سر بزارم گذشته و رو چطور شروع کنم چجور قلب دردمندم را ترمیم کنم واین جمله ها نقش بستن در ذهنم از همین جا شروع کن با دل شکسته شروع کن با ترس و تردید شروع کن. با تنهایی شروع کن با ندیدن انرژی های منفی ادمهای حذف شده شروع کن ...اولین قدم بردار شروع کن به ساختن ...شروع کن ب فراموش کردن تو میتونی با اولین قدمهات پله ها. بعدی رو بری ... نصف راه رفتی ...مینا تو میتونی پشت سر بزاری همه چی رو ....اینده روشن جلو پاته تو میتونی...میگن اولین قدم ک برداری و شروع کنی ...همه چی دست ب دست هم میدن و بقیه راه برات هموار... میدونم پایان خوشی در انتظارمه ... (باز من و دلتنگی های شبانه))
  14. SARGOL

    خاطراتت هست بر عکس تو...

    چقدر تلخم !!! از همان تلخیها که تمام مدت به دنبال چیزشیرینی باشی تا آن تلخی رو فراموش کنی اما پیدا نکنی و همچنان تلخ مثل زهر مار باشی... دلتنگم ! از همان ها که خفه ات می کند و تو دلیلی برای آن پیدا نمی کنی..... چقدر سنگین شده ام !چقدر بربارم !چقدر شکیبایم.... همه اینو می گن اما نمی دونن به چه قیمتی .... https://uupload.ir/view/bezar_faramooshet_konam_z355.mp3/
  15. SARGOL

    بهت قول میدم

    تویی که اینو میخونی غصه نداشته هات نخور تلاش کن برای دوباره ساخت،پلهای پشت سرت خراب نکن,شاد باش،اهنگهای که حالت بد میکنن گوش نکن، خوابتو تنظیم کن، برنامه داشته باش،هدف تعیین کن و واسه رسیدنشون زمان بندی، ژورنال بوک یا پلنر درست کن ، زیاد اب بنوش،نوشابه نخور... دوش اب سرد ،رویا بباف و امید ب رسیدنشون ،بی وقت فست فود نخور ، قدر مادرتو بدون، تو نت الکی نچرخ،اخبار منفی نخون، به کسی که بهت اسیب روحی زده فکر نکن، ببخش ،رها کن ، خودت باش ،ورزش کن،تو نت الکی نچرخ، کسی که رفته رو بسپار به دست سرنوشت ، خیره نشو به درهای بسته ،خودتو دوست داشته باشی....عزیز دلم بهت قول میدم که همه چیز مثل سابق میشه و نور ب دلت تابیده میشه. ((باز من دست ب نوشتن))
  16. SARGOL

    و باز من

    من یک هادسم معمولا نسبت ادما گارد بالایی میگرم معمولا از ادمها انرژی منفی میگرم حس خوبی بهشون ندارم اعتماد کردن برام سخته دایره ی دوستانم محدود ولی همون چندنفری که هستن کنارشون خودمم میخندم و چیزی ک کسی ندیده ازم میبینه یه ادم شوخ و خوش خنده من اگه چیزی بخوام کمال و تمام میخام ..نصف ونیمه ادما دردی از دردهام دوا نمیکنه .. اگه چیزی مطابق میل من نباشه نابودش میکنم تا اینکه نیمه ی شکسته رو تعمیر کنم معمولا میگم عالی ام ولی از درون یکم بهم ریخته سردرگم گاهی ذهنم شلوغ و گاهیر خالی خالی گاهی وقتی به رابطه عاطفیم فکر میکنم و به تموم شدنش احساس درموندگی و خستگی و شکست کل وجودمو میگره و خودمو فقط خودم مقصر میدونم و دیگه نمیتونم ب سایه خودمم اعتماد کنم اره من مینا هستم ک گاه انکار میکنه که حالش بده و درد کل وجودشو گرفته... گفتم در جریان باشی اگه روزی نزدیک من شدی وحشت نکنی و خشگمین نشی از زیرترین لایه ی شخصیتی من
  17. ددی اوا چه هنرمندی جووون به تو دادا
  18. SARGOL

    قضاوت نکن

    و اندکی درد و دل -! تو چی می‌دونی از من؟ تو چی میدونی ک‌راحت نشستی میشماری موفقیت ها و شکست های منو تو چی میدونی وقتی من داشتم واسه فراموش کردن دردهام تلاش میکردم و راه باز میکردم برای خوشحالی جدیدم تو چی میدونی که راحت واسه من خدا شدی وفتوا صادر میکنی؟ تو چی می‌دونی که اینقدر راحت از من و زندگیم حرف می زنی؟ زجرهایی که کشیدم رو کشیدی؟ حرف هایی که شنیدم رو شنیدی؟ پا به پام تو سختی ها بودی؟ مثل من تا پای جون تلاش کردی تا از پس مشکلات بر بیای؟ ببين؛ تو دقیقا هیچی از من نمی‌دونی. تو فقط چیزهایی رو می‌دونی که من خواستم بدونی تو از کل شخصيت من یه تصویر نصفه و نیمه توی ذهنته پس .... می خوری قضاوت می کنی. اینم از امشبم
  19. SARGOL

    هیچ وقت نگیم دوستم داشت

    بیایید با خودمون رو راست باشیم هیچ وقت نگیم دوستم داشت عاقلانه ک‌فکر کنیم میفهیم هیچ وقت کسی ک دوستت داشت ازار کلامی نمیداد هیچوقت نیم راه رهات نمیکرد هیچوقت دروغ نمیگفت هیچوقت خیانت نمیکرد هیچوقت نمیزاشت کسی پشت سرت حرف بزنه هیچوقت کسی که دوستت داشت نمیزاشت زره ی اشک تو چشات بیاد جز اشک شوق دیدار هیچوقت نمیزاشت خم ب ابروت بیاد هیچوقت نمیزاشت از،دوست داشتنش ناامید بشی هیچوقت تاکید میکنم هیچوقت نمیزاشت رویاهات بر باد بروند پس خودمون گول نزنیم وجار نزنیم دوستم داشت...
  20. SARGOL

    چندین کتاب برای تحول

    ((به شخصه سه جلد این کتابها من خوندم )) -اگه میخوای مسیر زندگیت عوض شه کتاب «مغازه جادویی» رو بخون. -اگه میخوای اهمیت وجود احساسات رو درک کنی کتاب«بادام رو بخون» -اگه یک راهنما برای رابطه ی عاشقانه ات میخوای کتاب«یکدیگر را همان طور که هستیم بپذیریم»رو بخون. -اگه میخوای راه زندگیتو پیدا کنی و محکم تر به سمت آرزو هات قدم برداری کتاب«شروع ناقص» رو بخون. -اگه میخوای یک شخصیت قوی در برابر رنج ها داشته باشی کتاب«چگونه رنجی را که نمی توانیم درمان کنیم به دوش بکشیم»رو بخون -اگه میخوای به دنیای موازی سفر کنی کتاب«ماده تاریک» رو بخون -اگه میخوای زندگیت منظم و هدفمند باشه کتاب «باشگاه پنج صبحی هارو» بخون. -اگه میخوای از افکار منفی و وسواس ذهنی دوری کنی کتاب«گند زدایی مغز» رو بخون.
  21. SARGOL

    هروقت دیدی..

    اگه همه چیز داره بر خلاف خواسته ی تو پیش می ره، اگه مشکلات بد پشت هم دارن برات می افتن یا اگه وضعیتت واقعاً به هم ریخته و آشفتست، چشماتو ببند یه نفس عمیق بکش، یه نوشیدنی بخور و به جریان زندگی اعتماد کن؛ گاهی همه چیز رو بهم می ریزه تا درواقع هرچیز رو سر جای درستش قرار بده. و اینو بدون تو کائنات یه قانون وجود داره که می‌گه: هروقت دیدی همه چیز داره بد پیش می‌ره؛ بدون اتفاقای خوبی تو راه هستن انرژی قدیمی داره خودش رو پاک می‌کنه تا انرژی جدید وارد زندگی بشه
  22. SARGOL

    کاش

    کاش سوپرمارکتی بود میشد از تو ویترینش یک بسته خیال خو،یه بطری بیخالی، یه سطل سلامتی، چندکیلو خنده های از ته دل بدون تاریخ انقصا خرید.. چند سیر اشک از سر خوشحالی... چند حبه عاشقی خرید و دعای خضر بالا سرش بزارم واسه تموم نشدنش کاش جایی بود ک میشد بدون اسیب .. پوچی ها ...افکار منفی.. سردردهای تکراری ..گریه های شبانه منهدم کرد برای همیشه
  23. SARGOL

    و صدای دوم

    یه صدایی توی مغزم می گه؛ بلند شو، قشنگیای زندگیو ببین، خوش بگذرون، تلاش کن، هدف تعیین کن، برو ورزش، ساعت خوابتو تنظیم کن، سالم بخور، برو هنر و ساز و زبان جدید یاد بگیر، کار کن، پول دربیار، مهاجرت کن، روزی هشت لیوان آب بخور، با آدمای جدید آشنا شو، برو بیرون، پیشرفت کن، سبز شو، نذار زندگیتو بی خود و بی جهت تلف کرده باشی و پشیمون بمیری. و یه صدای دیگه توی مغزم جوابشو می ده هیچی و هیچکس ارزش نداره، پتو رو بکش رو سرت و بخواب. به تاریکی، افسردگی، بد اخلاقی، اورثینکینگ و خنثی بودنت ادامه بده، تهش همه میمیریم راحت می شیم. و خب راستش، صدای دوم همیشه برندست.
  24. SARGOL

    شروع کن

    الان شروع کن . از جایی که هستی شروع کن. با ترس شروع کن. با درد شروع کن. با تردید شروع کن. با دستای لرزان شروع کن. با صدای لرزان شروع کن. با چیزی که داری شروع کن. اما شروع کن. شروع کن و متوقف نشو. فقط شروع کن. اولین قدمو با ایمان بردار. نیازی نیست تموم راه پله رو ببینی، همین که اولین قدمو برداری کافیه، نصف راه رو رفتی. همه چی خود به خود برای کسی که شروع کرده و داره ادامه می‌ده و کنار نمی کشه فراهم می شه و به نتیجه می رسه. به حرفم اعتماد کن.
×
×
  • اضافه کردن...